11

ژنتیک یا محیط استرس‌زا؛ عامل اصلی افسردگی کدام است؟

[ad_1]

تجارب اصلی افسردگی، از جمله تغییرات در انرژی، فعالیت، تفکر و خلق و خوی بیش از 10000 سال است که تعریف شده است. کلمه “افسردگیاز حدود 350 سال پیش مورد استفاده قرار گرفته است.

با توجه به سابقه طولانی این بیماری، جالب است که متخصصان در مورد چیستی، تعریف یا ایجاد افسردگی توافق ندارند. اما بسیاری از کارشناسان موافقند که افسردگی فقط یک چیز نیست. افسردگی خانواده بزرگی از بیماری ها با علل و مکانیسم های مختلف است. این گستره وسیع، انتخاب بهترین درمان را برای هر فردی چالش برانگیز می کند.

افسردگی واکنشی در مقابل افسردگی درون زا

یکی از راه‌های یافتن بهترین نوع درمان افسردگی، جستجوی انواع فرعی افسردگی است. به عنوان مثال، مقایسه افسردگی «واکنشی» با افسردگی «درون زا».

افسردگی واکنشی (که افسردگی اجتماعی یا روانی نیز نامیده می شود) در اثر قرار گرفتن در معرض رویدادهای استرس زا زندگی ایجاد می شود. این رویدادها ممکن است شامل حمله یا از دست دادن یک عزیز باشد که واکنش‌های قابل درک به یک محرک خارجی است.

افسردگی درون زا (که افسردگی بیولوژیکی یا ژنتیکی نیز نامیده می شود) توسط چیزی درونی مانند ژن ها یا تعاملات مغزی ایجاد می شود.

بسیاری از افرادی که به صورت بالینی در زمینه سلامت روان کار می کنند، این طبقه بندی و زیرشاخه ها را می پذیرند. اما طبقه بندی بسیار ساده به نظر می رسد.

در حالی که ژن‌ها و رویدادهای استرس‌زای زندگی می‌توانند به‌طور فردی به افسردگی کمک کنند، اما با هم تعامل دارند تا خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهند. شواهد نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض عوامل استرس زا یک جزء ژنتیکی دارد. برخی از ژن ها بر چیزهایی مانند شخصیت تأثیر می گذارند و برخی دیگر بر نحوه تعامل ما با محیط تأثیر می گذارند.

کسی پشت پرده سفید پنهان شده است

عکاس: ایان کیف

برخی از رویدادهای استرس زا ممکن است ناشی از همبستگی های ژن-محیط یا محرک هایی باشد که در آن افراد محیط هایی را انتخاب می کنند. ژنتیک آنها را منعکس می کند. همبستگی ژن-محیط زمانی ایجاد می شود که یک معیار محیطی فرضی شواهدی از تأثیرات ژنتیکی را نشان دهد.

گروه تحقیق جیکوب کروزپژوهشگر شورای ملی بهداشت و تحقیقات پزشکی (NHMRC) و ایان هیکیمدیر سلامت و سیاست در مرکز مغز و ذهن در دانشگاه سیدنی، در حال بررسی نقش ژن ها و عوامل استرس زا است تا ببیند آیا طبقه بندی افسردگی به دو زیر گروه، واکنشی یا درون زا، معتبر است یا خیر.

در مطالعه استرالیایی ژنتیک افسردگیکه در PubMed منتشر شد، از افراد مبتلا به افسردگی خواست به نظرسنجی‌هایی درباره قرار گرفتنشان در معرض رویدادهای استرس‌زای زندگی پاسخ دهند. تیم تحقیقاتی نمونه های DNA بزاق آنها را برای محاسبه خطر ژنتیکی آنها برای اختلالات روانی تجزیه و تحلیل کردند.

سوال اصلی مقاله این بود که آیا خطر ژنتیکی برای افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، ADHD، اضطراب و روان رنجورخویی (یک ویژگی شخصیتی) بر قرار گرفتن افراد در معرض رویدادهای استرس زا زندگی تاثیر می‌گذارد؟

ادامه مطلب

همه افراد دارای انواع ژنتیکی مرتبط با اختلالات روانی هستند، اما میزان آن از فردی به فرد دیگر متفاوت است. این امکان وجود دارد که حتی افراد مبتلا به پیش افسردگی ریسک ژنتیکی پایینی برای ابتلا به افسردگی داشته باشند. در این افراد ممکن است افسردگی خاص آنها ناشی از علل دیگری باشد.

واریانت های ژنتیکی به تغییرات دائمی در توالی DNA که ژن را می سازد اشاره دارد. این تغییرات می تواند بر یک یا چند بلوک ساختمانی (نوکلئوتیدها) در ژن تأثیر بگذارد. یک نوع ژنتیکی قبلاً به عنوان جهش ژنی شناخته می شد، اما اصطلاح واریانت ژن اکنون ترجیح داده می شود زیرا همه تغییرات در DNA منجر به بیماری نمی شود.

تیم تحقیقاتی به دلایل مختلفی خطر ژنتیکی را برای شرایطی غیر از افسردگی بررسی کردند. دلیل اول این است که انواع ژنتیکی مرتبط با افسردگی با انواع مرتبط با سایر اختلالات روانی همپوشانی دارند. دلیل دوم این است که دو فرد مبتلا به افسردگی ممکن است انواع ژنتیکی کاملاً متفاوتی داشته باشند. بنابراین تیم تحقیقاتی می خواستند شبکه گسترده تری برای بررسی طیف وسیع تری از انواع ژنتیکی مرتبط با اختلالات روانی ایجاد کنند.

مجسمه مردی نشسته که زانویش را در آغوش گرفته است

عکاس: K. Mitch Hodge

اگر زیرگروه های افسردگی واکنشی و درون زا معتبر باشند، در آن صورت انتظار می رود که افراد دارای مولفه ژنتیکی کمتر مرتبط با افسردگی (گروه واکنشی) رویدادهای استرس زاتر زندگی را گزارش کنند و از افرادی که دارای مولفه ژنتیکی بالاتر (گروه درون زا) هستند، انتظار می رود. گزارش رویدادهای استرس زا بیشتر گزارش کمتر. اما تیم تحقیقاتی با بررسی بیش از 14000 فرد مبتلا به افسردگی به نتایج معکوس رسید.

Jacob Kruse و همکارانش دریافتند که افرادی که خطر ژنتیکی بالاتری برای افسردگی، اضطراب، ADHD یا اسکیزوفرنی دارند، گزارش دادند که استرس بیشتری را تجربه می‌کنند.

حمله با سلاح، خشونت جنسی، تصادفات، مشکلات حقوقی و مالی و سوء استفاده و بی توجهی دوران کودکی در افرادی که خطر ژنتیکی بالاتری برای افسردگی، اضطراب، ADHD یا اسکیزوفرنی دارند، شایع تر است.

این روابط تحت تأثیر سن، جنسیت یا روابط خانوادگی قرار نگرفت. تیم تحقیقاتی عوامل دیگری را که ممکن است بر این ارتباطات تأثیر بگذارد، مانند وضعیت اجتماعی-اقتصادی، در نظر نگرفت. همچنین بر حافظه افراد از رویدادهای گذشته متکی است که ممکن است دقیق نباشد.

ژن ها چه نقشی دارند؟

خطر ژنتیکی اختلالات روانی حساسیت افراد را نسبت به محیط تغییر می دهد.

دو نفر را تصور کنید، یکی با خطر ژنتیکی بالای افسردگی و دیگری با ریسک پایین. آنها هر دو شغل خود را از دست می دهند (در شرایط یکسان). فرد آسیب پذیر ژنتیکی از دست دادن شغل را تهدیدی برای ارزش و موقعیت اجتماعی خود می داند و احساس شرم و ناامیدی می کند. او از ترس از دست دادن کار دیگر نمی تواند خود را مجبور به جستجوی شغل دیگری کند. از سوی دیگر، احساسات او در مورد از دست دادن شغلش کمتر به خودش و بیشتر مربوط به شرکتی است که در آن کار می کرد. این دو نفر یک رویداد را به روش های مختلف به یاد می آورند.

خطر ژنتیکی برای اختلالات روانی نیز می تواند افراد را در محیط هایی قرار دهد که اتفاقات بدی در آن رخ می دهد. به عنوان مثال، خطر ژنتیکی بالاتر افسردگی می‌تواند بر احساس ارزشمندی فرد تأثیر بگذارد و احتمال اینکه فرد وارد روابط ناکارآمد شود را افزایش دهد. سپس موقعیت های بدی را تجربه می کند.

نتایج نظرسنجی در مورد افسردگی چه می گوید؟

این مطالعه ابتدا تایید می کند که ژن ها و محیط مستقل نیستند. ژن ها بر محیطی که در آن قرار می گیریم و نحوه واکنش ما به رویدادها تاثیر می گذارد.

دوم، این مطالعه از تمایز بین افسردگی واکنشی و درون زا پشتیبانی نمی کند. ژن ها و محیط تعامل پیچیده ای دارند. بیشتر موارد افسردگی ترکیبی از ژنتیک، بیولوژی و عوامل استرس زا است.

ثالثاً، افراد افسرده که به نظر می‌رسد مؤلفه ژنتیکی قوی‌تری در افسردگی خود دارند، گزارش می‌دهند که با استرس‌های شدیدتر زندگی مواجه می‌شوند که به طور قابل‌توجهی بر زندگی آنها تأثیر می‌گذارد.

بنابراین، یادگیری بالینی تکنیک های خاص مدیریت استرس ممکن است برای افراد با آسیب پذیری ژنتیکی بالاتر مفید باشد. این می تواند به برخی افراد کمک کند تا شانس ابتلا به افسردگی را کاهش دهند. همچنین ممکن است به برخی از افراد مبتلا به افسردگی کمک کند تا در معرض عوامل استرس زا قرار نگیرند.

[ad_2]

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا